دو شنبه ای که کش اورده

ساخت وبلاگ
اخرین باری که نوشتم مهر ماه 98 بوده.الان اسفند 99.این وبلاگ ده ساله که همراه منه.از پارسال تا الان خیلی چیزا تغییر کرده.من اومدم شیراز.همون ازمون استدامی رو قبول شدم.ولی کارم.....کارم مزخرف تر از همیشه اس.بشدت شلوغم.و خیلی وقتا سرکار ربغض میکنم.بیمارستان بزرگ شلوغ و شرایط کرونا.تنها زندگی میکنم.یه سوییت سی متری دارم پشت بیمارستان.میرمو و میام.این روزا تنها نقطه روشن زندگی من رضاست.چهار ماهه باهاش اشنا شدم.بغلش برام امن ترین جای دنیاسشت.تووی اغوشش خیلی چیزا یادم میره.دردام.سردردهایی که با خودم میبرم سرکار.همه و همش توو اغوش رضا یادم میره.ولی در کل زندگیم خیلی راحت نیست.کارم واقعا رو اعصابمه.وقتی از سرکار برمیگردم توان درس خوندن هم ندارم.اما خودمم میدونم اگه بخوام شرایطو تغییر بدم فرصت چندانی ندارم.من سی سالمه.خیلی وقتا توو رویاهام میگم میرم استرالیا رضا هم با خودم میبرم اونجا ازدواج میکنیم.شاید بلند پروازانه باشه اما من رضا رو واقعا دوست دارم.بعد از شایان عشق اولم و عشق هجده سالگیم رضا اولین ادمی هست که ارزششو داره.خیلی مراقب رابطه م هستم.چون این تنها چیزیه که منو الان دلگرم میکنه.امیدوارم بتونم رویای استرالیا رو هم حقیقی کنم.الهی به امید خودت.خدایا منو زودتر از این بیمارستان نجان بده.اینجا وسط یه مشت معتادو کارتون خواب گیر کردم.خدایا تو که همیشه بهم لطف داشتی الانم کمکم کن.امین. دو شنبه ای که کش اورده...ادامه مطلب
ما را در سایت دو شنبه ای که کش اورده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tanhayan بازدید : 64 تاريخ : دوشنبه 10 بهمن 1401 ساعت: 15:29

هر وقت زمانی داشته باشم میام اینجا و خودمو یکم خالی میکنم.امروز بالای دو ساعت با دیسک کمر سرپا بودم برای 5 تا بیمار بلاصاحب و معتاد و.....بعضی وقتا حالم از این شغل بهم میخوره.کسر شانه برام.من به ثواب و اون دنیا اعتقادی ندارم.دیشب هادی دوستم اومد پیشم یکم حرف زدیم.دلم یکم از رضا پر بود که همش تنهام.که نمیاد بریم بیرون.عکسهای قبلیمو نگاه میکردم.یک سال گذشته توو یاسوج.همش دور دور.ویلا.گشت و گذار.حالا اینجا مث خر دارم کار میکنم.نه تفریحی نه کسی کنارمه.توو یه خونه ی سی متری.والله میگن شیراز شهر شعر و شور و گلابو شرابو .....منکه هیچی نفهمیدم ازش.تفریحات یاسوج تمام شده.من موندم تنها اینجا بین یه تعداد ادمی که نمیشناسم.گاهی وقتا اونقدر حالم از شغلم بهم میخوره که میرم خونه و فقط گریه میکنم میخوابم.به رضا قول دادم تنهایی مست نکنم اما وقتایی که خیلی ناراحتم واقعا بهم فشار میاد.نمیدونم الان حالم خوبه یا نه.یه وقتایی حالم عالیه و یه وقتایی حالم افتضاحه.استرس شیفتهای عیدمم دارم.ولی اخرش میخواد چی بشه.من کارمند رسمی ام.بیرونم که نمیکنن.چقدر فکرم شلوغ شده.کاش دو ساعت دیگه زود بیاد من برم خونه دو روز بخوابم.دو روز بخوابم و جدا شم از همه چی.  دو شنبه ای که کش اورده...ادامه مطلب
ما را در سایت دو شنبه ای که کش اورده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tanhayan بازدید : 65 تاريخ : دوشنبه 10 بهمن 1401 ساعت: 15:29

این دو روز تعطیلی خیلی سخت گذشت.همش توو خونه.یادش بخیر یاسوج که بودم هر هفته برنامه تفریح و .... الان اینجا فقط خونه.کاش کرونا تموم شه واقعا ما تا کی قراره این باشه داستانمون.میخوام کلاس برم.سینما برم.تور برم.کنسرت برم.همه چیزایی که به خاطرش اومدم شیرازو انجام بدم.کارمم یه روزایی خیلی رو مخه.ولی یه روزایی هم خیلی معمولیه.دیشب انا و ازاده گفتن که دارن برا بورسیه به مصاحبه دعوت شدن.من دلم میلرزه.وقتی کلیپی از خارج میبینم دلم میواد با رضا اونجا باشم.ولی وقتایی هم که میرم خونه خیلی بی حوصله ام.واقعا نمیتونم درس بخونم.این یه تناقض بزرگه.نمیشه خارجو بخوام ولی درس نخونم.از طرفی بیمارستان خیلی خستم میکنه.ولی فکر این زبان سالهای ساله رو مغزم سنگینه.خیلی دلم میخواد با رضا اونور اب باشم.زندگیمون راحت باشه.خدایا یعنی میشه؟ دو شنبه ای که کش اورده...ادامه مطلب
ما را در سایت دو شنبه ای که کش اورده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tanhayan بازدید : 63 تاريخ : دوشنبه 10 بهمن 1401 ساعت: 15:29

دیشب اتفاق خیلی بدی برام افتاد.توو حال خودم بودم رفتم رستوران انیل و چون رژیم بودم سالاد سزار خوردم.توو تنهایی خودم بودم.موودم اومده بود پایین.رفتم توو پارک جلو رستوران نشستم.نتمو روشن کردم دیدم کلی پ دو شنبه ای که کش اورده...ادامه مطلب
ما را در سایت دو شنبه ای که کش اورده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tanhayan بازدید : 110 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 10:28

واقعا کسی درکم نمیکنه.اون دوستم که جریان سیلی خوردنمو براش گفتم روز بعدش حتی یه پی ام نداد که خوبم یا نه.میدونم اونم مشکل داره ولی من فقط و فقط به اون گفته بودم نه کسی دیگه و میدونست من چقدر حالم بده.واقعا به این نتیجه رسیدم که به معنای واقعی برای کسی مهم نیستم.من خیلی بدبختم.خیلی تنهام.

دو شنبه ای که کش اورده...
ما را در سایت دو شنبه ای که کش اورده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tanhayan بازدید : 107 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 10:28

دیروز اتفاق جالبی افتاد فکر کردم در موردش بنویسم بد نیست.چند روز پیش با دختر عمه م که تهرانه حرف میزدم و بهش گفتم خیلی افسرده شدم توو شهر کوچیک و کسی درکم نمیکنه و از این حرفا.گفت بهناز ببین چیا خوشحا دو شنبه ای که کش اورده...ادامه مطلب
ما را در سایت دو شنبه ای که کش اورده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tanhayan بازدید : 145 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 10:28

شاید اولین چیزی که باعث شد من انرژیمو به کارم از دست بدم اینه که دیدم عملکرد کاری خیلی مهم نیست.من به هر حال یه طرحی ام و 16 ماهه دیگه تمومه کارم ولی میبینم بیشتر از نیروهایی که 10 سال از این سیستم حق دو شنبه ای که کش اورده...ادامه مطلب
ما را در سایت دو شنبه ای که کش اورده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tanhayan بازدید : 132 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 10:28

امروز چهارشنبه اس.مدیر داخلی مون که ازش متنفرم نیست.به قول خودش ماموریت تهران داره.اون دکتر روانپزشک احمق هم رفته خارج.چقدر حس خوبیه دوتا ادمی که ازشون بدم میاد نباشن.خیلی حس خوبیه.ارامش دارم.دلم میخواد حتی برم توو شهر تاب بخورم.مث یه پرنده ازاد و سفید.

دو شنبه ای که کش اورده...
ما را در سایت دو شنبه ای که کش اورده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tanhayan بازدید : 116 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 10:28

دندونم درد میکنه.بشدت ترس دارم از دندون پزشکی.از بچگی داشتم.حالا انگار باید با همه ترسام همین حالا رو به رو شم.اخه جمعه هم نوبت ام ار ای دارم باید برم توو یه محظه تنگ مثل قبر.کلا خیلی حرفه ها.دوتا ترس داشته باشی با جفتش باهم باید کنار بیای.هر چند دندون واقعا ترسناک تره.

دو شنبه ای که کش اورده...
ما را در سایت دو شنبه ای که کش اورده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tanhayan بازدید : 142 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 10:28

صبح که از خواب بیدار شدم حالم یاداوره روزای سخت افسردگی بود.اما میدونستم که قرار نیست موندگار باشه.فقط نشستم پشت سیستم خاموشم و چشمامو بستم.افکار بد سمتم هجوم اورده بود اما من تنها کاری که میکردم این بود که به خودم بگم قرار نیست که اینطور بمونم.هنوزم همینطوری ام ولی با شدت کمتر.پس کم کم بهتر میشم.چیزی نیست قرار نیست او نروزا تکرار شه میدونم/

دو شنبه ای که کش اورده...
ما را در سایت دو شنبه ای که کش اورده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tanhayan بازدید : 103 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 10:28